أین عمّار

أین عمّار

اندیشه های انقلابی اسلامی
أین عمّار

أین عمّار

اندیشه های انقلابی اسلامی

چه کسی جرثقیل مسجد الحرام را واژگون کرد؟


بررسی گزارش های ثبت شده آب و هوایی مکه مکرمه در ساعت وقوع حادثه نشان می دهد که سرعت باد در این شهر در ۱۱ سپتامبر هیچگاه به بیش از ۲۲ کیلومتر بر ساعت نرسیده است.جهت وزش هم با جهت واژگونی یکی نبود.

عصرایران نوشت: حادثه سقوط جرثقیل در مکه مکرمه در ساعت ۵:۱۰ عصر ۱۱ سپتامبر اتفاق افتاد و منجر به کشته و زخمی شدن بیش از ۳۰۰ نفر شد. بلافاصله رسانه های سعودی در صدد توجیه علل و عوامل آن برامده و عامل جوی را مسبب وقوع این حادثه نامیدند. به طوری که شبکه العربیه مدعی شد ، سرعت باد در لحظه وقوع حادثه ۶۵ کیلومتر بر ساعت بوده است.

شبکه خبری cnn عربی پا را فراتر از این گذاشت و با رکورد شکنی خبری، سرعت باد را در لحظه حادثه ۹۵ کیلومتر بر ساعت گزارش داد و اعلام کرد که این سرعت باد ۳۷ سال گذشته خاورمیانه بی سابقه است.

در همین راستا دکتر منصور المزروعی مدیر مرکز علمی تحقیقات تغییر آب و هوای دانشگاه ملک عبدالعزیز با اشاره به این نکته که سرعت باد بین ۴۰ تا ۵۵ کیلومتر بوده است ، تغییر ناگهانی وضعیت جوی را عامل سقوط جرثقیل و قطع درختان دانست.

اما واقعیت چیست و آیا واقعاً توفان باعث این حادثه شده است؟ بررسی ها نشان می دهد که اساساً در زمان حادثه، هیچ توفانی در کار نبوده است به طوری که زائران بدون مشکل خاصی در تردد بوده اند و در صحن مسجدالحرام عبادت می کردند.

بررسی گزارش های ثبت شده آب و هوایی مکه مکرمه در ساعت وقوع حادثه نشان می دهد که سرعت باد در این شهر در ۱۱ سپتامبر هیچگاه به بیش از ۲۲ کیلومتر بر ساعت نرسیده است.

ی

نکته جالب تر این که  به گزارش پایگاه های خبری فعال در زمینه ثبت تغییرات آب و هوایی جهت وزش باد در مکه به سمت شمال غرب بوده که در جهتی غیر از مسیر سقوط جرثقیل (جنوب غرب) می باشد.

نکته ای که در این زمینه توجه به آن خالی از فایده نیست این است که جرثقیل در پشت مقام ابراهیم سقوط نموده که بیشترین تراکم حجاج در آن مکان قرار دارد.

همچنین با بررسی وضعیت استاندارد قراگیری جرثقیل و مقایسه آن با حالت پس از وقوع حادثه مشاهده می شود که پایه ی کنترل کننده آن در هنگام وقوع حادثه از بدنه اصلی منفک بوده است که جای شگفتی دارد.

ی

حال که مشخص شد اوضاع جوی در این حادثه اثرگذار نبوده اند و با توجه به دستکاری صورت گرفته در جرثقیل، باید به دنبال علل اصلی این فاجعه پرداخت، فاجعه ای که دقیقاً در سالروز ۱۱ سپتامبر و در شلوغ ترین نقطه مسجدالحرام رخ داد!

رزمایش فدائیان حریم ولایت-25

استفاده از سامانه‌های اخلالگر و ضداخلالگر در رزمایش


سخنگوی پنجمین رزمایش فدائیان حریم ولایت گفت: در این رزمایش از سامانه‌های اخلالگر و ضد اخلالگر استفاده شد.
استفاده از سامانه‌های اخلالگر و ضداخلالگر در رزمایش

امیر سرتیپ دوم روزخوش سخنگوی رزمایش فدائیان حریم ولایت 5، در گفت‌وگو با خبرنگار اعزامی  به منطقه عمومی رزمایش اظهار داشت: یکی از مولفه‌های اصلی این رزمایش استفاده از تاکتیک‌های نبرد الکترونیک است.

وی افزود: نبرد امروز، نبرد الکترونیک است و نیروی هوایی این رزم را به طور جدی در رزمایش‌ها تمرین می‌کند.

روزخوش تصریح کرد: همان طور که اطلاع دارید تنها مرکز جنگال کشور در منطقه انارک اصفهان واقع شده است که سیستم‌های اخلالگر، ضد اخلالگر و همچنین ضدِ ضد اخلالگر این منطقه در طول رزمایش عملیاتی شدند.


آقا روح‌الله از بابت حضور امریکایی‌ها در خلیج‌فارس نترسیده بود که جا بزند. روح‌اللهی که حداقل ما می‌شناسیم، به خاطر شیمیایی زدن در سردشت، به خاطر شهدای فلان جا نرفت امضا کند. چه دلیلی داشت؟ ما هم نمی‌دانیم، اما خودش در پیام قطع‌نامه می‌گوید خدایا! از هر آنچه گفتم گذشتم.

مراسم یادوراه شهدای پایگاه شهید یوسفی(مهدیه) همدان و تشییع و تدفین سه شهید گمنام دفاع مقدس با سخنرانی حاج سعید قاسمی برگزار شد. 

 

مراسم یادواره شهدای مسجد مهدیه همدان و همچنین تشییع و تدفین سه شهید گمنام با حضور حاج سعید قاسمی در تاریخ ۱۹ مرداد و مقارن با شهادت امام جعفر صادق علیه‌السلام برگزار شد.

 

حاج سعید قاسمی در ابتدای سخنرانی خود ضمن اشاره به عملکرد امام صادق علیه‌السلام در کادرسازی ادامه داد: از این مقطع بود که بنیه شیعه به جایی رسید که با تبیین مواضع فقه شیعی و علوم اسلامی، کادرسازی‌ای اتفاق افتاد که منجر به این شد که این پرچم هم اکنون بالاست.

 

وی در ادامه این مطلب با اشاره به داستان معروف هارون مکی در زمان امام صادق علیه‎السلام گفت: حسن باقری در یکی از سخنرانی‌هایش گفته بود: «به صراحت اعلام می‌کنم اگر در زمان امام جعفر صادق(ع)، آقا یک شیعه تنوری داشت، امروز در زمان حضرت روح‌الله ده‌ها هزار بسیجی به مثابه هارون مکی شیعه تنوری داریم. هیهات که عراقی‌ها بخواهند پشت ما را به خاک بمالند.»

 

این کارشناس مسائل فرهنگی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: آنهایی که امروز را با زمان صلح امام حسن(ع) مقایسه می‌کنند، یعنی نسبت به شما نوعی شک دارند که در شرایطی مثل همان داستانی که در تحریم هستیم، جبهه را ترک و به رهبر پشت می‌کنی؟ حداقل در استان همدان این را باور ندارم. به همان دلیل که رهبر این جمله را فقط در همدان، در ورزشگاه ابن‌سینا گفت. 

 

وی افزود: ر این باورم که حضرت آقا در مورد شما خطا نکرده است، منتهی با خواص بی‌بصیرت چه کنیم که هر از گاهی می‌آیند. حتی در قوی‌ترین دوره که دوره اصولگراها بود، آدم‌های آن مقطع رفتند، نشستند و گفتند آقا! در شعب ابی‌طالب هستیم. کار تمام است.

 

حاج سعید قاسمی در ادامه با انتقاد از عدم پرداخت آموزش و پرورش و آموزش عالی به سخنان امام خمینی و مقام معظم رهبری خاطرنشان کرد: در دبستان که تا دوازده سال از این مباحث خبری نیست. کلاً در کتاب‌ها با دو سه تا شهید و دفاع مقدس آشنا شوی که چه بشود! دانشگاه که التماس دعا! کلاً دو تا کتاب بیرون آمده است، یکی «انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن» و یکی هم وصیت‌نامه حضرت روح‌الله. ۱۰۰ تا تست و سئوال لو رفته است. هر گبر و یهودی که از این درس‌ها ۲۰ نگیرد، گاگول است.

 

وی با طرح این سئوال که «چه کسانی در گرماگرم همین کربلای ۴ و ۵ کمیته عقلا برای بررسی این موضوع داشتند که چگونه امریکا را پای میز مذاکره بیاوریم؟ و مک‌فارلین را آوردند» ادامه داد: اگر با هماهنگی آقا روح‌الله آورده بودید، چرا آقا روح‌الله گفت نه مسئولین رده ۱، نه رده ۲ و نه رده ۱۰ حق ندارند بروند با مک‌فارلین حرف بزنند. دو روز ماند، دید کسی تحویل نمی‌گیرد، رفت. اینها وسط گرماگرم کربلای ۴ او را برداشتند و به هتل هم بردند.

 

این فرمانده دفاع مقدس در پایان ضمن تأکید بر این مطلب که ۲۲ جلد سخنان حضرت روح الله مانیفست است تصریح کرد: نه یکی از این چند راه را! نگفت بازی بازی است! بازی مال آنهایی است که اهل بازی هستند. نگفت برد ـ برد! این کلمات و عبارات جدید و لجن‌مال‌شده اینها از فرهنگ‌هایی است که از خودشان در آورده‌اند. در ۲۲ جلد مانیفست حضرت روح‌الله، ابداً به چنین کلماتی برنمی‌خورید. بازی؟ بچه سر بازی بازی شهید شد؟ ۲ـ۳ شدیم. چه جور برد ـ بردی است؟ «یا شهادت یا پیروزی که در مکتب ما هر دوی آنها پیروزی است.»

ناگفته هایی درباره مسعود کشمیری

هم زمان با برگزاری جشن های سالگرد پیروزی انقلاب مروری هر چند کوتاه بر وقایع سال های نخستین پیروزی نظام شکوهمند اسلامی و عبرت ها و آئینه های این سال ها ضروری به نظر می رسد.
 هم زمان با برگزاری جشن های سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مروری هر چند کوتاه بر وقایع سال های نخستین پیروزی نظام شکوهمند اسلامی و عبرت ها و آئینه های این سال ها ضروری به نظر می رسد. از جمله این موارد، نفوذ برخی افراد ناشایست و نالایق به سطوح بالای مدیریتی کشور بود که موجب رخ دادن فاجعه هایی چون انفجار نخست وزیری و انفجار حزب جمهوری اسلامی شد.
در این نوشتار به بازخوانی نقش مسعود کشمیری که تا جایگاه دبیری شورای عالی امنیت ملی پیشرفته بود در شهادت شهیدان رجایی و باهنر می پردازیم.
" ساعت 3 بعدازظهر، جلسه شورای امنیت ملی؛ حاضران: محمدعلی رجایی رئیس جمهور، محمد جواد باهنر نخست وزیر، مسعود کشمیری دبیر شورای امنیت بالای میز جلسه نشسته اند. تیمسار وحید دستجردی کنار باهنر و بعد از او اخیانی به جای فرماندهی ژاندارمری کل نشسته، در کنار وی به ترتیب تیمسار کتیبه، سرورالدینی معاون وزیر کشور، خسرو تهرانی از اطلاعات نخست وزیری، کلاهدوز قائم مقام سپاه یک طرف میز بودند و طرف دیگر میز تیمسار شرف خواه معاون نیروی زمینی، سرهنگ وحیدی معاون هماهنگی ستاد مشترک، سرهنگ وصالی فرمانده عملیات نیروی زمینی، و سرهنگ صفاپور فرمانده عملیات ستاد مشترک قرار دارند. ضبط صوت بزرگ کشمیری که مخصوص ضبط جلسات است، درست نزدیک رجایی و باهنر قرار می گیرد و در اثنای جلسه...
کشمیری از ساختمان نخست وزیری و به تبع آن از کشور خارج می شود اما یک گروه نام آشنا در دفتر اطلاعات نخست وزیری، اصرار دارند که کشمیری در جریان انفجار شهید شده و از او فقط خاکستری مانده است!
سرهنگ کتیبه درباره واقعه روی داده در گفتگو با هفته نامه سروش مورخ 6/8/1361 می گوید: «جناب سرهنگ «کتیبه» شما که خود در جلسه 8 شهریور حضور داشتید توضیح بفرمایید که موضوع آن جلسه چه بود و حادثه انفجار چگونه رخ داد؟...من موقع ورودم به اتاق کنفرانس مشاهده نمودم که آن خائن از خدا بی‌خبر («کشمیری») در حال ورود به جلسه است... قبل از همه مرحوم «شهید وحید دستجردی» گزارش وقایع هفته شهربانی را عنوان کرد... مرحوم کلاهدوز هم در آن جلسه از طرف سپاه پاسداران حضور داشت ... در همین لحظات که بحث و گفتگو در جلسه ادامه داشت من ناگهان احساس کردم همین‌طور که روی صندلی نشسته بودم بی‌اراده سرپا ایستاده و تمام صورتم و مخصوصاً پیشانیم بشدت می‌سوزد...مسئله‌ای که برای من اهمیت دارد، شدت انفجار بود که ما صدای آن را در آن لحظه نشنیدیم، ولیکن پرده‌های گوش افرادی که آنجا بودند تمام پاره شده بود...»
خبرگزاری فرانسه به نقل از خبرگزاری پارس (که بعدها به خبرگزاری جمهوری اسلامی ایرنا تغییر نام یافت) اعلام کرد، گروه مجاهدین خلق در انگلستان طی اطلاعیه ای مسئولیت این انفجار را پذیرفته اند. با این حال بهزاد نبوی، در مصاحبه مندرج در کتاب "بیم ها و امیدها" تأکید می کند توجه کنید! منافقین [مجاهدین خلق]، هرگز مسئولیت فاجعه انفجار حزب جمهوری اسلامی و انفجار نخست‌وزیری را که طی آن بسیاری از چهره‌های شاخص نظام و انقلاب به شهادت رسیدند، به عهده نگرفتند!
اصرار برخی اعضاء دفتر اطلاعات نخست وزیری بر شهادت کشمیری از دیگر نقاط مبهم در این پرونده است به طوریکه با گذشت چند روز پس از انفجار، روابط عمومی نخست وزیری در اطلاعیه ای با تأکید بر اینکه پیکر سومی که توسط مردم تشییع شده متعلق به کشمیری نبوده بلکه جسد سید عبدالحسین دفتریان مدیرکل مالی اداری نخست وزیری بوده است، افزود: بر اساس همین گزارش پیکر «شهید مسعود کشمیری» در واقعه انفجار متلاشی شده بود، که قسمتهای بدست آمده نیز همراه سه شهید دیگر به خاک سپرده شده است!
سید رضا زواره ای نماینده وقت مجلس شورای اسلامی در سؤالی از وزیر دادگستری وقت، می پرسد: «هیچ‌گاه ندیدیم، که به صورت سؤال در رسانه‌ها، چه روزنامه‌ها و چه رادیو و تلویزیون مطرح بشود، که مثلاً انفجار حزب جمهوری اسلامی، نتیجه تعقیبش به کجا انجامید؟ مسئله نخست‌وزیری به کجا انجامید؟ آنچه در این قضیه جلب توجه می‌کند، این است که این عوامل نفوذی یک شبکه بهم پیوسته‌ای هستند که عواملشان را به راحتی در جاهای حساس نفوذ می‌دهند.»
رضا گلپور در کتاب شنود اشباح، در گفتگو با منبعی که از آن با عنوان منبع (ص) یاد می کند، ناگفته های بیشتری از چگونگی پخش خبر جعلی شهادت کشمیری را بازگو می نماید: « از مصاحبه محقق با «منبع (ص)»- بحث شهید سازی از «کشمیری» خبیث:.. ببین بعد از انفجار هیچ نشانه‌ای از مجروح شدن یا کشته شدن «کشمیری» نبود... آقای «بهزاد باستانی» که معاون و رئیس‌ دفتر «بهزاد نبوی» بود، «محمد سازگارا» معاون سیاسی اجتماعی «بهزاد نبوی»، «علی‌اکبر تهرانی»، «بیژن تاجیک» و «محمد رضوی» بودند که به نحوی هسته اولیه پخش خبر شهادت «کشمیری» ملعون به حساب می‌آمدند...

مسعود کشمیری کیست؟
مسعود کشمیری فرزند سعید با شماره شناسنامه 401، متولد 1329 از کرمانشاه، دارای مدرک لیسانس علوم اداری و مدیریت بازرگانی از دانشگاه تهران بود که از تاریخ 23/5/51 تا اواخر سال 53 با قراردادهای 6 ماهه به عنوان کارآموز در وزارت کار و امور اجتماعی شاغل بوده است.
وی همچنین پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، در شرکت "سایبرناتیک" و شرکت انگلیسی "رایدر هند" با مسئولیت فردی معروف به "مستر نیشام" شاغل بوده است. با پیروزی انقلاب و بازگشت خارجی ها به کشورهایشان، شرکت مذکور منحل می شود و مسئول شرکت با برجای گذاشتن اموال خود از کشور فرار می کند.
وی قبل از انقلاب توسط پسر دایی خود، ابوالفضل دلنواز -که برادر همسرش نیز بود و در درگیری مسلحانه معدوم شد-، جذب سازمان مجاهدین شد. ابتدا در بحث های خانوادگی از آنها حمایت می کرد، لیکن به مرور زمان چهره ای حزب اللهی و حامی جمهوری اسلامی به خود گرفت و کمی پیچیده تر عمل کرد.
وی همچنین عضویت مؤثر در ستاد خنثی سازی کودتای نوژه به نمایندگی از کمیته اداره دوم ارتش داشته است که از جمله خیانت های وی در این مقطع، فراری دادن رهبر عملیات کودتا سرهنگ احسان بنی عامری بوده است.
وی سپس دستور ضرورت نفوذ در نخست وزیری را دریافت می کند و برای آغاز این مسیر، ابتدا عضو دفتر نخست وزیری در سیتان و بلوچستان می شود. کشمیری مدتی کوتاه نیز در دفتر محسن سازگارا معاونت سیاسی اجتماعی بهزادنبوی وزیر وقت مشاور در امور اجرایی مشغول به کار شد و از آنجا به دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری به سرپرستی خسرو تهرانی رفت. وی از آنجا مدتی به فعالیت در دبیرخانه شورای امنیت پرداخت و سپس جانشین خسرو تهرانی در دبیرخانه شورای امنیت شد. عملکرد وی در این جایگاه آنچنان بود که بسیاری به غلط تصور کرده اند وی خود دبیر شورای امنیت بوده است.
«کشمیری» خانواده‌ای بی‌قید و بی‌بند و بار دارد... ایشان از طریق دادستانی کل انقلاب در ابتدای انقلاب به اداره دوم ارتش معرفی می‌شود و می‌رود، در آنجا مشغول کار می‌شود. یعنی یک مرکز حساس و مرکز اسرار مهم مملکت. از اداره دوم به نیروی هوایی... این چه شبکه‌ای است که این قدر نفوذ دارد و این را این قدر رشدش می‌دهد؟ مسائلی که در همین چند روزه، برادرانی از نیروی هوایی در مورد اقدامات «کشمیری» می‌گفتند، درخور توجه است... شخصی به نام ستوان یکم «هرمز یعقوبی» می‌رود، از کنار خیابان، یقه‌اش را می‌گیرد، می‌آورد کیفش را می‌گیرند باز می‌کنند. می‌بینند یک مقدار اسناد سری درون کیفش است و دارد می‌برد... باز بچه‌های نیروی هوایی می‌گفتند: که یک کامیون اسناد سری تحت عنوان کاغذ باطله از نیروی هوایی به وسیله «کشمیری» خارج می‌شود...
مطلب دیگر آقای «کشمیری»، ‌به عنوان سرپرست کمیته خنثی سازی کودتای نوژه تمام جریانات کودتای نوژه را در دست می‌گیرد و یک عاملی که قرائن نشان می‌دهد به احتمال زیاد عضویت (سی.آی.ا) را دارد، تمام سرنخهای اصلی (س-آی-ا) را در این کودتای خائنانه کور می‌کند و قطع می‌کند و بعد چطور می‌شود؟‌ چه شبکه قوی هست که این را می‌آورد در نخست‌وزیری؟ بعد از این همه مسائل؟... سوال اینجاست که چه کسی صلاحیت «کشمیری» را برای ورود به نخست‌وزیری تأیید کرد و چگونه او را آوردند در نخست‌وزیری؟... بعد از آنکه «کشمیری» خانه تکانی کرده و همه اسنادش را برده، درست برای ساعت 3 که نخست‌وزیری منفجر می‌شود، یک ماشین می‌آید در خانه‌اش و زن و بچه‌هایش را برمی‌دارد و می‌برد...
ارسال این پرونده به دادگستری و جلوگیری از رسیدگی به آن توسط سید اسدالله لاجوردی در حالیکه پرونده های مرتبط با منافقین همگی در اختیار وی به عنوان دادستان انقلاب تهران قرار می گرفته، از دیگر نقاط مبهم این پرونده است.
«در اواخر سال 57 از طرف نخست وزیری عده ای را برای حفظ اسناد و مدارک سری و طبقه بندی شده در ارتش مأمور کردند. از جمله این افراد آقای کشمیری بود که با دست خط رسمی رئیس دفتر نخست وزیر وقت یعنی مهندس بازرگان به ارتش معرفی شده بود تا حفاظت از اسناد و مدارک نیروی هوایی را بر عهده گیرد. رئیس دفتر نخست وزیر آقای بازرگان، شخصی بود به نام آقای خلیلی، بدین ترتیب کشمیری به کلیه اسناد سری و طبقه بندی شده نیروی هوایی، ضد اطلاعات و حفاظت اطلاعات دسترسی پیدا می کند. ایشان تا کمی قبل از انفجار نخست وزیری در نیروی هوایی بود و با آقای محمد رجبی و داداشی که آنها هم از نخست وزیری معرفی نامه داشتند و در ستاد مشترک فعالیت اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی انجام می دادند. کشمیری به این صورت وارد تشکیلات نظامی گردید و بعد از مدتی کارش را در نیروی هوایی رها کرد و به شورای امنیت آمد، او قیافه حق به جانبی داشت، با ریش محرابی، قشنگ و صورت سرخ و سفید موجه که هر کس که ایشان را می دید، فکر می کرد حتی نماز شبش را نیز ترک نمی کند.»
یکی از اعضای سازمان منافقین با افشای نامه از کشمیری اطلاعات جالبی درباره وی به دست می دهند. کشمیری در بخش هایی از این نامه نوشته است: «می خواهم بدون آن که زیاد فکر کنم و مطالبم را مرتب کنم، برخی نمونه ها و خاطره هایی را که در دل ارتجاع دیده ام، برایت بگویم.» و بعد ادامه می دهد: «در فروردین ماه 60 بود که برادر قهرمانم... {به احتمال خیلی زیاد مهدی افتخاری} از من خواست تا تمامی فعل و انفعالات نهاد... {شورای عالی امنیت} را دقیقاً زیر نظر بگیریم، به همین منظور برای محکم کردن پایم شروع به کار کردم. رهنمودها را برادر شهیدم... {احتمالا معدوم محمد بقایی} می داد. خطوط قسمتی که به آنجا نفوذ کرده بودم، برای همه ارگان های رژیم، اعم از دادستانی، کمیته ها، سپاه، آموزش و پرورش، جهاد سازندگی، جهاد دانشگاهی، وزارت ارشاد و رادیو و تلویزیون در آن مقطع لازم الاتباع و لازم الاجرا بود. یک بار خودم فضای به خصوصی را فراهم نمودم و متعاقباً تشکیل یک جلسه ویژه را دادم، بالاترین مهره های اجرایی رژیم به شورای عالی امنیت احضار شدند و از طریق چند تن از آنها که قبلاً با آنها صحبت کرده بودم، مسئله چک برخی افراد و این که نفوذی مجاهدین نباشند را مطرح کردم و بعداً خودم نیز وارد شده و نظراتی دادم.»

معمای ترور شهید رجایی و باهنر

دکتر حسن غفوری فرد در گفتگوی اختصاصی با تاریخ انقلاب:

اینکه چه کسانی این فاجعه را به وجود آوردند، هنوز هم یک معما است

دکتر حسن غفوری فرد در هنگام انفجار دفتر نخست وزیری در شهریور ماه سال ۱۳۶۰ در کسوت نمایندگی اولین دوره مجلس شورای اسلامی بوده است. وی معتقد است که عده ای نگذاشتند پرونده شناسایی عوامل این انفجار پیگیری شود و «این‌که چه کسانی این فاجعه را به وجود آوردند، هنوز هم یک معما است. این‌که بالاخره چه کسانی غیر از کشمیری در انفجار دفتر نخست وزیری دست داشتند و چگونه او را فراری دادند؟ چه کسانی شایع کردند که کشمیری شهید شده است؟ چه کسانی گفتند که کشمیری آنقدر سوخته که حتی خاکسترش هم نمانده است؟»


خباثت انگلیس تنها یک روز پس از بازگشایی سفارت در تهران

 آیا ایران از مواضع انقلابی خود عقب نشسته است؟

چراهاموندازتغییر موضوع‌ایران‌نسبت‌به‌اسراییل‌سخن‌گفت؟
از جمله طرح‌هایی که برای پس از توافق هسته ای، انگلیسی ها و امریکایی ها به اعتقاد کارشناسان دنبال می کنند، تصویر سازی از برند تعدیل شده مقاومت در ایران است.
خباثت انگلیس تنها یک روز پس از بازگشایی سفارت در تهران
گروه بین الملل جهان نیوز: انگلیسی ها تنها ساعاتی پس از بازگشایی سفارت لندن در تهران یکبار دیگر خباثت خود را نشان دادند. وزیر خارجه انگلیس یک روز پس از بازگشایی سفارت در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی، ضمن طرح این ادعا که ایران دیگر تهدیدی برای اسرائیل و سایر بازیگران منطقه‌ای نیست، مدعی شد: موضع ایران نسبت به اسراییل اندکی تغییر کرده است.

هاموند اظهار داشت: ما نسبت به خطاهای ایران کور و چشم بسته نیستیم و باید با احتیاط با ایران گام برداریم. میراث عمیقی از عدم اعتماد میان دو سو وجود دارد و عرصه‌های مهمی هستند که سیاست‌هایمان تفاوت‌های اساسی دارد.

هاموند با این ادعا که موضع ایران نسبت به اسرائیل اندکی تغییر کرده است، گفت که ایران را براساس اقداماتش در قبال اسرائیل قضاوت می‌کنیم. وی به رادیو بی‌بی‌سی گفت «آنچه در مورد ایران اهمیت دارد رفتار ایران در قبال بازیگران منطقه چه اسرائیل و چه دیگر کشورهاست که معلوم می‌شود که ایران دیگر تهدیدی برای آنها نیست».

وی در ادامه اظهارت قابل تاملش بیان کرد: «اگر با ایرانی‌ها صحبت نکنیم، قادر نخواهیم بود در توسعه سیاست ایران تاثیرگذار باشیم.»

اما یک سوال اساسی در اینجا مطرح می شود که چرا هاموند به راحتی از تغییر موضع ایران نسبت به اسراییل سخن می گوید؟

در پاسخ به این سوال مهم، توجه به نکات ذیل ضروری به نظر می‌رسد:

الف: به رسمیت نشناختن اسراییل و مبارزه با این رژیم غیر قانونی از اصول خدشه ناپذیر سیاست خارجه ایران است که در همه سالهای پس از انقلاب نه تنها تعدیل نشده بلکه همواره افزایش یافته است. در دو سال اخیر و به خصوص اخیرا نیز رهبر معظم انقلاب با صراحت از عدم تغییر موضع ایران نسبت به مسئله فلسطین و همچنین مبارزه با اسراییل و حمایت از هرگروهی که با اسراییل مبارزه کند ،سخن گفته اند.

اظهارات صریح رهبر معظم انقلاب در هفته های اخیر به خوبی نشان می دهد که ایشان چگونه با پیش بینی چنین اظهارات شاذی از طرف مقامات غربی، بر تکرار شفاف و صریح و اصولی سیاست خارجه ایران در قبال مسئله اسراییل تاکید و بر بی اثر کردن چنین اظهاراتی از طرف مقامات غربی اصرار داشته اند. در همین راستا باید رئیس جمهور محترم و وزرات خارجه با اتخاذ مواضع سریع و محکم و به موقع باید جلوی تکرار چنین مواضعی از طرف مقامات غربی را بگیرند.

ب: از جمله طرح‌هایی که برای پس از توافق هسته ای، انگلیسی ها و امریکایی ها به اعتقاد کارشناسان دنبال می کنند، تصویر سازی از برند تعدیل شده مقاومت در ایران است. در این طرح که ده ها شاهد از آن را می توان در رسانه های غربی در هفته های اخیر نیز مشاهده کرد، در فضای منطقه و برخی سیاست های اصولی خارجه ایران اینگونه تصویر سازی می کنند که ایران پس از توافق هسته ای ضمن اینکه عقب نشینی های در حوزه هسته ای داشته، نسبت به برخی موضوعات منطقه و فرامنطقه ای نیز در حال عقب نشینی است.

هدف اساسی این طرح ایجاد تصویر شکست خورده ای از ایران در فضای بین الملل و به خصوص در افکار عمومی ملت های منطقه است. ضربه به برند مقاومت ایران از همان زمان آغاز دور جدید مذاکرات هسته ای ایران و گروه ۱+۵ آغاز شد، مخدوش کردن چهره مقاوم ایران بخش اساسی از طرح های همزمان غربی در حین مذاکرات با ایران بود. این در حالیست که غربی ها در طول این مذاکرات گاه از به رسمیت شناخته شدن اسراییل از طرف ایران به عنوان شرط توافق یاد می کردند. البته با مواضع صریح رهبر معظم انقلاب در طول دو سال اخیر درباره رژیم صهیونیستی، این خواسته به شدت رد و بی اثر شد. به نظر میرسد که اینک پس از توافق هسته ای یکبار دیگر این پروژه در دستور کار غربی ها قرار گرفته است. همچنانکه خود هاموند نیز تاکید کرده که گفتگوهای دو طرفه می تواند زمینه ای برای تاثیر در توسعه سیاست ایران باشد. هدف از بازگشایی سفارت انگلیس در تهران بی شک برای پیگیری یکی از ده ها پروژه شبیه به این پروژه – تصویر سازی از ایران تعدیل شده در حوزه مقاومت- است که انگلیسی و امریکایی ها اینک از طریق سفارت لندن در تهران فرصت زمینه سازی برای به سرانجام رساندن آن پیدا کرده اند.

مقامات دولت آمریکا: اگر خواهان بمباران ایران هستید، از توافق حمایت کنید !!!!!!

خطاب به اعضای کنگره

مقامات دولت اوباما خطاب به قانون‌گذاران این کشور گفتند که توافق با ایران بمباران این کشور را آسان‌تر می‌کند.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از پولیتیکو، مقامات دولت اوباما و دیگر حامیان توافق هسته‌ای با ایران در تلاش برای کسب رأی تأیید کنگره در ماه آتی، خطاب به قانون‌گذاران آمریکایی گفتند: اگر خواهان بمباران ایران هستید، پس، از توافق هسته‌ای حمایت کنید.

به‌نوشته پولیتیکو، طی نشستی در کنگره آمریکا و با حضور تحلیلگران مؤثر، مقامات دولتی این مطلب را بیان کردند که بازرسی‌ها از تأسیسات هسته‌ای ایران براساس این توافق، جزئیات مهمی را آشکار خواهد کرد که اگر ایالات متحده تصمیم بگیرد به ایران حمله کند، می‌توانند برای هدف‌گیری بهتر به کار برده شوند.

توافق هسته‌ای امکان گزینه نظامی را بهبود می‌بخشد

با شناسایی «زنجیره تأمین» می‌توان توانایی ایران برای جایگزینی تأسیساتش را از بین برد

آمریکا به اطلاعات به‌دست‌آمده توسط آژانس دسترسی خواهد داشت

بازرسی‌های سرزده آژانس تمرکز نهادهای اطلاعاتی غربی بر سایر اهداف را تسهیل می‌کند

آمریکا و اسرائیل با اشتراک اطلاعات، لحظه به لحظه از هرچیزی در هرسایتی مطلع می‌شوند

همه قاره آمریکا در تیررس موشک هسته ای چین

هفته‌نامه دیپلمات گزارش داد
چین موشک «آمریکا زن هسته‌‌ای» را آزمایش کرد/ همه قاره آمریکا در تیررس موشک DF-41

یگ وبگاه تحلیلی به آزمایش موشک قاره پیمای جدید چین با قابلیت هدف گیری همزمان چند منظوره و دسترسی به خاک آمریکا اشاره کرد.

خبرگزاری فارس: چین موشک «آمریکا زن هسته‌‌ای» را آزمایش کرد/ همه قاره آمریکا در تیررس موشک DF-41

به گزارش گروه بین‌ الملل خبرگزاری فارس چین 17 روز قبل ( 6 اوت) جدیدترین موشک بین قاره‌ای با دو کلاهک هدایت شونده شبیه سازی شده را آزمایش کرد.

بنوشته هفته نامه ژاپنی «دیپلمات» در تاریخ 6 اوت سال جاری موشک برد بلند (DF-41 (CSS-X-20 برای چهارمین بار در 3 سال گذشته آزمایش شد و گفته می شود این موشک قادر به حمل کلاهک های هسته‌ای است و  هنوز مکان پرتاب این موشک نامعین است.

بر اساس این گزارش، چین فن آوری هدف گیری چندگانه یا (multiple independently-targetable reentry vehicles) را به طور غیر مجاز و از طریق تصویب طرح صادرات فن آوری ماهواره‌ای زمان دولت «بیل کلینتون» رییس جمهور وقت آمریکا کسب کرده بود و به همین دلیل شرکت لاکهید مارتین در سال 2000 ،13 میلیون دلار برای این انتقال غیر قانونی فن آوری که چین بعدها آن را به برنامه هدف گیری موشکی چند گانه مبدل کرد، جریمه شد. البته بیشتر جزییات برنامه موشکی DF-41 و قابلیت‌های آن هنوز پر رمز و راز باقی مانده است.

«مارک استوکز» تحلیلگر پیشین پنتاگون، وزارت دفاع آمریکا در این زمینه گفت: «جزییات بسیار کمی از ویژگی‌های فنی موشک‌های چینی در دسترس است و انتظار می‌رود موشک DF-41 به محض عملیاتی شدن هوشمند ترین موشک بالستیک باشد.»

بنوشته هفته نامه دیپلمات، دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا تخمین می‌زنند که هر موشک DF-41 می‌تواند متجاوز از کلاهک 150 تا 300 کیلو تنی گرمایی، هسته‌ای حمل کند. این موشک قادر است تمامی قاره آمریکا را هدف گیری نماید و دارای سوخت جامد و سامانه پرتاب متحرک و دارای بردی میانگین 12000 هزار تا 15000 کیلومتر مربع می‌باشد.

«ریسک فیشر» تحلیلگر «مرکز ارزیابی‌های راهبردی» با تایید این که موشک DF-41 در آستانه عملیاتی شدن است، گفت: «موشک DF-41 متحرک با سوخت جامد است و چین با این موشک به طور بالقوه در حال آغاز مرحله‌ای جدید در افزایش سریع تعداد کلاهک‌های هسته‌ای قرار گرفته است.»

بنوشته دیپلمات، یک وبگاه دیگر آمریکایی مدعی شد که موشک DF-41 شبیه موشک روسی (R-12 SS-27) بوده و فن آوری این موشک روسی احتمالا از سوی چین خریداری یا به سرقت رفته است.

نام‌گذاری یکی از خیابان‌های اصلی بیروت به نام شهید چمران


  یکی از خیابان‌های اصلی بیروت به نام شهید چمران نام‌گذاری می‌شود.

بر اساس این گزارش، با همکاری و هماهنگی‌های صورت گرفته با شهرداری "القبیری" بیروت قرار است طی روزهای آینده یکی از خیابان‌های مهم این شهر به‌پاس رشادت و مجاهدت‌های شهید چمران در ایران و لبنان به نام این شهید بزرگوار نام‌گذاری شود.

 بنا بر اعلام رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، با همکاری شهرداری تهران تندیسی از شهید دکتر مصطفی چمران ساخته شده که در مرکز این خیابان و محلی که با نماسازی و محوطه سازی خاصی آماده شده، نصب خواهد شد.

این منبع در رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بیروت اعلام کرد، قرار است با برگزاری مراسمی که مقامات ایرانی و لبنانی در آن حضور دارند از نام این خیابان پرده برداری شود. شخصیت‌هایی همچون سفیر جمهوری اسلامی ایران، شهردار منطقه و نمایندگان جنبش امل و حزب‌الله لبنان در این مراسم سخنرانی خواهند کرد و در ادامه نیز از تندیس شهید چمران رونمایی خواهد شد.

کنار این مراسم نیز نمایشگاه عکسی از تصاویر شهید چمران برپا خواهد شد که در آن برخی از کتاب‌های وی نیز نمایش داده می‌شوند.