ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آورده اند که طایفه ای (گروهی) از دزدان، در صدد (در پی) دزدیدن متاع خانه ای بودند.
سگ خانه زاد دانست و شور و غوغا برپا کرد.
یکی از گروه دزدان به رفق (نرمی) و مدارا آمده، خواست که به پاره نانی، مُهر سکوت بر دهان سگ نهد.
سگ خوش خصال به زبان حال گفتن گرفت که این امر، لایق حال من نیست و از بهر خیانت با خواجه خود، رشوت نخواهم گرفت و نیز در عوض یک پاره نان راحت و آزادی، همه عمر خود بر باد نخواهم داد.
(خلاصه): چون کسی سخنان چرب و شیرین گوید و به طریق تملق (خوشامد)، تحف و هدایا بفرستند، از او بدظن باید بود.