به گزارش عمارنامه به
نقل از رجانیوز، حاج ابراهیم همت در یک سخنرانی منتشر نشده و تاثیرگذار در
جمع رزمندگان و نیروهای بسیجی خود، از مذاکره با امریکا و شرح جنایات
امریکا در قبال مردم ایران گفته است.
مرور این جملات و کلمات در این
روزها و در شرایطی که به برکت خون او و رزمندگانش ایران سربلند است و مقتدر
و با ثبات، به تاثیرگذاری جهانی رسیده است، مو را بر تن هر انسان آزاده ای
سیخ خواهد کرد، آنهم زمانی که برخی به دنبال مسابقه برای علم کشی علم
کدخدا در داخل مرزهایی هستند که خون همیت و یارانش آنرا تثبیت کرده است.
به
محض سقوط رژیم شاه با آن عظمت روح، آمریکا که نمیتوانست این جریان را با
این عظمتش تحمل بکند، به انواع دسیسهها دست زد: یک فرم سازش با رو کردن
دستهای گروهکهایی چون نهضت آزادی یا جبهه ملی این حرکت آغاز شد و در
کنارش غیر از مسأله سیستم نظامی و سست کردن آن، مسائل سیاسی را به مثابه
بازی گرفتن این امت رزمنده و دور کردن امت از صحنه، سازش و یک روند
آمریکایی را به انقلاب تحمیل میکرد؛ داشتند این را رشد میدادند که به حول
و قوه الهی و با تلاش ملت و با بیداری و هوشیاری امام و حرکتی که
دانشجویان خط امام در لانه کردند، این توطئه شکست خورد.
حرکت بعدی
آمریکا به انحراف کشاندن انقلاب بود و این از انسانی ساخته نبود مگر
بنیصدر! بنیصدر انتخاب شد ولی روند حرکت بنیصدر و راهی که او میپیمود
نشاندهنده این حرکت است که بنیصدر آلت دوم و سمبل دوم حرکت آمریکا در
انقلاب اسلامی و حضور او برای به انحراف کشیدن انقلاب بود که به سقوط
انقلاب کمک بکند.
آمریکا این حرکت را زمانی تجربه میکرد که در
کنار آن تحریم اقتصادی نیز به اقتصاد مملکت ضربه میزد. در کنارش عدم فروش
اجناس توسط کشورهای خارجی ما را در یک تنگنا و مضیقه قرار میداد. آمریکا
منتظر فرصت بود که اگر بنیصدر خائن قادر باشد که نظام جمهوری اسلامی را به
انحراف و انحطاط بکشد و سبب سقوط آن بشود. با آن حرکتهای منافقوارش در
دانشگاه تهران و در سخنرانیهایش و در حرکتهای نظامیاش و آن خیانتهایی
که در شروع جنگ کرد. اگر آمادگی داشت که این کار را بکند فبها ولی اگر نکرد
جنگ را آغاز بکند. لذا به عراق آمادگی قبلی داده میشود. هیچ کشوری به
اندازه آمریکا خبر از سیستم نظامی ما نداشت. تمام اینها گفته شده بود و بنا
به گفته خود اسرای عراقی آمریکا به صدام این تحلیل را داد که در ایران در
جنوبی که تو میخواهی حمله بکنی، از غرب تا جنوب هزار و سیصد کیلومتر مربع
با دشمن مرز داری. تو در مملکتت دوازده لشگر داری و از پشتیبانی
ناسیونالیستی عربی کشورهای خاورمیانه بهرهمند هستی و از پشتبیانی ابرقدرت
جنایتکار آمریکا. قادر خواهی بود؛ ایران در جنوب یک لشگر بیشتر ندارد. آن
هم به نام لشگر نود و دو زرهی. قادر خواهی بود حمله بکنی و این لشگر را از
هم بپاشی و در عرض چهل و هشت ساعت جنوب را از ایران جدا بکنی و خودمختار
بکنی.
حتی این پیشبینی شده بود که برای تسریع سقوط انقلاب در حین
آمادگی ارتش عراق همزمان در نوژه کودتایی بشود که هواپیما بلند بشود و
جماران را بمباران بکند. دولت را ساقط بکند. امام عزیز را در جماران از بین
ببرند. وقتی این حرکت شد عراق با ارتشش به داخل کشور ما سرازیر بشود. یعنی
دیگر رمقی برای مقابله برای ما نماند. گروگانها نجات پیدا کنند و انقلاب
ایران نیز شکست بخورد.
حرکت بعدی همین لشگر نود و دو زرهی در جنوب
بود. روی همین لشگر حساب شده بود که در آن کودتا بشود و کودتا در آن شد.
لذا سبب شد حداقل بالای پنجاه درصد از کادر این لشگر اخراج بشوند و این
لشگر کارآیی نظامی خودش را از دست بدهد.
توطئههای بنیصدر در جنوب
و در غرب یکی بعد از دیگری شروع شد. نمیگذاشت شکل بگیرد. نمیگذاشت
بجنگیم. به هر حال حرکت بنیصدر جلوگیر بود و از یک جهاد فی سبیل الله
بازدارنده بود. به محض این که بنیصدر برکنار شد، این خط نجنگیدن شکست؛ این
خط سازش و لیبرالیسم. آن خطی که او توسط خودش و منافقین بر انقلاب اسلامی و
جامعه اعمال میکرد شکست. یعنی انحراف آمریکا شکست. انحراف که شکست آمریکا
دیگر هیچ چارهای نداشت جز این که فشار را زیاد بکند. یعنی جنگ را گسترش
بدهد. تنها حرکتی که میتوانست برای سقوط انقلاب به آمریکا امید بدهد یک
حرکت گسترده نظامی بود و این برای آمریکا امکانپذیر نبود. مگر این که در
کنار عراق دولی را بگذارد که پشتیبانش باشند. خودش پشتیبانی بکند. کمک مادی
تسلیحاتی، کمک تبلیغاتی و هر گونه کمکی که از دستش برمیآید بکند تا عراق
بتواند این جنگ را ادامه بدهد.
این همیشه تکرار شده که الآن جنگ
ما جنگ ایران و عراق نیست. جنگ ایران و آمریکا است. جنگ ایران و جهان است
نه جنگ ایران و عراق. آمریکا در عراق حضور دارد. با چی؟ با آواکسش در
عربستان، هدایت کلیاش در مجموع و حضور هلیکوپترها و مشاوراتی که شروع
شده. از قبل هم مخفیانه بود. به طوری که حمادی وزیر امور خارجه عراق بگوید
ما از روابطمان با آمریکا افتخار میکنیم. فرانسه در عراق حضور دارد. با
موشک اگزوزتش با چهل کیلومتر برد که قادر است با هلیکوپتری که در اختیارش
گذشتهاند؛ با نه فروند هلیکوپتر بلند بشود و از بندر فاو کشتیهای ما را
در خارک تهدید بکند و بزند. چه کشتیهای تجاری خارجی و چه کشتیهای خودی.
فرانسه
با میراژهایش که به کمتر کشوری و با شرایط خاصی میفروشد، در عراق حضور
دارد. انگلیس همچنین؛ تمام موشکهای زمین به زمین و زمین به هوای انگلیس.
لذا همه چی آماده بود برای این که عراق بتواند این جنگ را با شدت و حدت هر
چه تمامتر ادامه بدهد ولی با حول و قوه الهی از آن جا که دست غیبی در کار
است و خدا قادر است نصرت بدهد. پیروزی بدهد. شکست بدهد. به این دلیل همه
این توطئهها شکست خوردند. یکی پس از دیگری.
پس از سقوط بنیصدر
ارتش و سپاه ما شروع کردند. حملات یکی پس از دیگری. ثامن الائمه، طریق
القدس، فتح المبین با آن عظمت و با آن شکل روحانی و معنوی و آن ابهت عرفانی
که این عملیات بزرگ داشت که اصلاً نمیشود اسم آن را عملیات نظامی گذاشت.
سقوط خونینشهر چنان ابهت و چنان حیثیت و چنان عظمتی داشت که شما تکانش را
در دنیا دیدیم. در سوریه و لبنان مشاهده کردیم. و این حرکت این قدر اعجاز
بود و این قدر ابهت در آن بود و این قدر آمریکا را به وحشت انداخت که از
ترس دولتهای مرتجع منطقه و رشد انقلاب و صدور انقلاب بلافاصله اسرائیل را
وادار کرد که به لبنان حمله بکند. به این تحلیل که کشورهای عربی ترسیدند
قدرت آمریکا به نمایش گذاشته بشود که آمریکا قدرت دارد. نظرها از جنگ ایران
و عراق به طرف جنگ اعراب و اسرائیل برود. نظر ایران هم همچنین و این وسط
صدام نجات پیدا بکند و سوم ریشه انقلاب اسلامی و آن موجی که در لبنان به
عنوان برداشت از امام و انقلاب اسلامی هست هم خشکیده بشود. ما پس از عملیات
محرم و اعجازی که در وجود برادران دیدیم و آن حرکت عظیم و بزرگ به این فکر
افتادیم ... به یکباره صحبت از صلح شد!
برادران عزیز، خوب دقت
کنید. ما از روز اول، هرگز در شرط مؤمن خلل ایجاد نمیشود. این شرایط را
برای عراق گذاشتیم. ای صدام، ما محاکمه تو را میخواهیم. محاکمه آن کسی که
تجاوز کرده. دو، از تو غرامت میخواهیم. اگر عراق بخواهد به ما غرامت بدهد،
بایستی برآورد غرامت ما را بدهد. یعنی صد و پنجاه میلیارد دلار. آمریکا چه
فکری میکند. اگر عراق صد و پنجاه میلیارد دلار به ما غرامت بپردازد، ما
با این پول قادر هستیم جلوی همین روزانه دو میلیون بشکه نفتمان را هم
ببندیم و بازار اقتصاد دنیا را لکهدار بکنیم و بشکنیم. این برای آمریکا
سود نداشت. صد و پنجاه میلیارد دلار. آمریکایی که تا حالا سعی کرده به هر
نحوی که شده کمر اقتصاد ما را بشکند. بدهیهایش را نداده. فرانسه بدهیهایش
را نداده. ترکیه بدهیهایش به ایران را نپرداخته. به هر نحوی که هست
میلیاردها دلاری که بدهکار بودند نپرداختهاند. به این دلیل که به اقتصاد
ما ضربه وارد بشود و ما ضربه بخوریم. پس آمریکا این کار را نمیکند و
اجازهاش را هم نمیدهد.
دو، متجاوز شناسایی و محاکمه بشود. شما
روی اینها فکر کنید. آمریکا آمده در منطقه خاورمیانه یک سمبلی به اسم صدام
درست کرده. تمامی دولتها هم به او کمک کردند. حالا آمریکا حاضر است این
سمبل را از دست بدهد؟ یعنی اگر امروز آمریکا صدام را از دست بدهد یعنی
خاورمیانه را از دست داده. یعنی در عصر حاضر هیتلر آمریکا، خونخوار آمریکا
صدام شده در خاورمیانه. پس آمریکا این نظر دوم را هم که محاکمه صدام باشد
که بدون شک به برکناری صدام و سقوط رژیم بعث است، این را هم قبول نخواهد
کرد. قبول میکند؟ قبول نخواهد کرد. پس آمریکا این شرایط صلح را از ما
نمیپذیرد. تازه اینها از شرایط صلحی بود که ما عنوان کردیم ولی به قول
امام عزیز که گفت جواب این خونها را چه میدهید. بر فرض که صد و پنجاه
میلیارد دلار گرفتیم، جواب خون یک نفر از بسیجیهای ما میشود؟ مگر آنها
برای پول آمدند جنگیدند. مگر آنها برای قدرت آمدند جنگیدند. مگر آنها برای
مقام آمدند جنگیدند. کسی به آنها پولی نمیداد. کسی حاضر است به خاطر پول
جان بدهد؟ نه.
مطلب بعدی. ما مردممان را در سرتاسر ایران با روحانی
در محلات و در روستاها تبلیغ شده. ملت به شوق کربلای امام حسین بسیج
شدهاند. یعنی در شهرستان گفته شده السلام علیک یا اباعبدالله، نیرو به خط
شده و آمده. اگر این بسیجی عزیز بیاید در جبهه و یک زمانی احساس کند که
صلحی شده و او به کربلا نرسیده، ما در آینده قادر خواهیم بود این بسیج را
دوباره بسیج بکنیم؟ آن وقت به او چه بگوییم. دیگر آن وقت میتوانیم از
کربلا بگوییم؟ میگوید نه. شما چوپان دروغگو هستید. یک بار به من گفتید
کربلا و من را تا جبهه بردید. بچههایم را از دست دادم. عزیزانم را از دست
دادم. حالا دوباره به عقب برگشتیم و دوباره میگویید بیا به کربلا برویم.
این را چه کار میکنیم؟
لذا ای
عزیزان، ما هیچ چارهای به غیر از جنگ نداریم. پس تمام درهای صلح به روی ما
بسته است. سازش و صلح با کفر حرام است. با کفر بر سر میز مذاکره نشستن
خصلت قاسطین و مارقین و ناکثین است. نه خصلت مؤمنین و متقین. ما هیچ
چارهای نداریم مگر جنگ و مگر جهاد در راه خدا که سفارش شده.
یعنی
ای عزیزان، امروز شرف، حیثیت، آبرو، مقام و همه چیز اسلام و انقلاب اسلامی
و ملت اسلامی ایران بستگی به این جنگ و تداوم این جنگ دارد و امروز صلح و
سازش و سر میز مذاکره نشستن برای ما خواری، ذلت، افتضاح به دنبال دارد و
نسل آینده را به لجن میکشاند و اسلام را از بین میبرد. امام عزیز و ولی
فقیه دستور فرموده الی بیت المقدس. باید تا بیت المقدس جنگید. پس ما
میجنگیم و باید بجنگیم و تا ظهور آقا امام زمان چارهای جز انتخاب این راه
نداریم.
به گزارش عمارنامه؛ اندیشکده آمریکایی «امنیت آمریکای نوین» در گزارشی به نام «هشدار قرمز برای نیروی دریایی آمریکا» نوشت: برتری تمام عیار نیروی دریایی آمریکا به ویژه ناوهای هواپیمابر آن در برابر رقبایی چون روسیه، چین و ایران به پایان رسیده است.
بر اساس این گزارش، برتری بلامنازع نیروی دریایی آمریکا در جهان در حال خاتمه است زیرا کشورهایی چون چین، روسیه و ایران درحال توسعه سامانههای دفاعی هستند.
در این گزارش آمده است: ایجاد راهبردهایی با نام منطقه عدم دسترسی» یا «دسترسی ممنوع» از سوی نیروهای دشمن تهدید رو به رشدی برابر ناوهای هواپیمابر آمریکا محسوب میشوند و در حالیکه نیروی دریایی آمریکا از آزادی عمل خود در اقیانوسهای جهان بهرهمند میشود، اما روزهای بدون چالش و برتری بلامنازع در حال خاتمه هستند.
اندیشکده امنیت آمریکای نوشت: برخی کشورها چون چین، روسیه و ایران در سالهای اخیر در ایجاد مناطق دسترس ممنوع با قابلیتهایی چون سامانه دفاع هوایی پیشرفته، موشکهای بالستیک و کروز ضدکشتی، زیردریایی و ناوهای هواپیمابر سرمایه گذاری کردهاند. قابلیتهایی که در سالهای آتی متعدد میشوند.
در بخش دیگر گزارش یاد شده با توصیه بر آمریکا آمده است: آمریکا باید به بررسی ارتباط بین بخش هوایی و ناوهای خود پرداخته و گزینههای نوین خلاقانه را برای عملیات آینده فراهم آورد.
در این گزارش ضمن اشاره به وجود موشکهای سطح به هوای چین موسوم به «HQ-9» در نزدیکی سواحل مصنوعی این کشور علیه ناوهای هواپیمابر آمریکا، بر سرمایه گذاری واشنگتن بر زیر دریاییها و پهپادهای دور پرواز قابل نشست و برخاست بر ناوهای هواپیمابر اشاره شده است.
تحلیلگران صهیونیست میگویند، یکی از مشکلات مقامات رژیم صهیونیستی این است که میدانند هر تهدیدی که دبیرکل حزبالله علیه آنان مطرح کند، عملی میشود زیرا نصرالله صادق است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، اسرائیل نتوانست سخنان اخیر «سید حسن نصرالله» دبیر کل حزبالله لبنان درباره «بمب اتم» را نادیده بگیرد.
روزنامه الاخبار لبنان با اشاره به واکنش صهیونیست ها به سخنان نصرالله درباره جنگ احتمالی آتی نوشت: «بمب اتمی» که سید حسن نصرالله بر سر سران و ساکنان اسرائیل انداخت و [به طور ضمنی] تهدید به هدف گرفتن مخازن (گاز) آمونیاک در خلیج حیفاء کرد، بزرگتر از سیاست رسانهای تلآویو بود که بتواند آن را کنترل کند و از تاثیر آن بر افکار عمومی اسرائیلیها بکاهد.
دبیر کل حزبالله در سخنان اخیرش گفت: صهیونیستها از جنگ بعدی [احتمالی] میترسند. میترسند که مقاومت مخزنهای گاز در حیفاء را که به کشته و زخمیشدن بیش از 800 هزار نفر در رژیم غاصب خواهد شد، هدف بگیرد. معتقدند که آسیبی که از انفجار این مخزنها ایجاد خواهد شد، معادل یک بمب اتم است. از دید آنان، ما بمب اتم داریم [خنده..] (جزئیات بیشتر).
الاخبار افزود: اسرائیل شاید بتواند تهدیدهایی که متوجهش میشود، کنترل کند اما از رویارویی با تهدیدهای نصرالله ناتوان است؛ زیرا تهدیدهای نصرالله اثر خاصی بر افکار عمومی در اسرائیل دارد. دلیلش همانطور که روشن است و همه میدانند به اعتباری برمیگردد که نصرالله دارد که طی سالهای سال به دست آمده و اسرائیلیها بارها او را آزمودهاند.
طبق این گزارش، تهدیدهایی که نصرالله اخیرا مطرح کرده دو بخش داد...؛ بخش اول درباره وجود مخزنهای گاز آمونیاک در حیفا است و قبول این واقعیت که اگر هدف موشک قرار بگیرد، ممکن است سبب مرگ دهها هزار نفر شود؛ بخش دوم توانمندی نظامی حزبالله است که میتواند این مخزنها را هدف بگیرد؛ امری که سران اسرائیل درباره آن اتفاق نظر دارند و کل مسئله بسته به تصمیم حزبالله است.
در همین چارچوب، کانال دو شبکه تلویزیونی اسرائیل در برنامهای ویژه این مسئله به موضوع «سهم رسانههای اسرائیلی در رساندن پیام نصرالله به تکتک خانهها در اسرائیل» پرداخته شد و کارشناسان اسرائیلی متفقالقول اذعان کردند که یک علت اصلی برای این امر وجود دارد و آن «اعتبار نصرالله و کاریزمای اوست».
«عودید بن عامی» سخنگوی سابق ارتش اسرائیل و خبرنگار سرشناس کانال دو تلویزیون اسرائیل در این خصوص گفت: مشکلی که اسرائیل با آن روبهروست، این است که نصرالله در گذشته ثابت کرده که صادق است و دروغ نمیگوید. او همیشه در صحبتهایش به حقایق استناد میکند».
او افزود: بله مخازن گاز آمونیاک در حیفا هست و در کنار آن بیش از یک میلیون نفر زندگی میکنند و این خطری جدی است.
بن عامی همچنین خواستار توجه به واکنش «گادی ایزنکوت» رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل به سخنان اسرائیل شد که تاکید کرد که «حزبالله توان موشکی مهمی را به دست آورده است».
بن عامی همچنین گفت: من به نوبه خودم، آنچه نصرالله میگوید، باور میکنم. او قادر است عملا بمبی اتمی که از آن صحبت کرد، شلیک کند. باید تهدیدهای او را کاملا جدی گرفت.... نصرالله سال گذشته نیز مواضعی اتخاذ کرد و حرفهایی زد و مهم بود که اینها به گوش اسرائیلیها رسانده شود و ماموریت رسانهای من همین است بخصوص که آنچه او (نصرالله) میگوید، مربوط به مسائل مهم و حساس است.
همچنین روزنامه هاآرتص نیز در روز پنجشنبه، به این موضوع پرداخت و نوشت که سخنان دبیر کل حزبالله و تهدیدهای او درباره هدف گرفتن مخازن گاز حیفا، مربوط بود به نظریه گادی ایزنکوت رئیس ستاد مشترک ارتش؛ نظریه معروف به «نظریه ضاحیه» که قبلا با آن لبنان را تهدید کرده بود. نصرالله در حقیقت با این تهدیدها، حفظ توازن قوا و بازدارندگی مقابل اسرائیل را [بخوبی] ادامه داد.
نظریه ضاحیه اشاره به عقیده ایزنکوت دارد که معتقد بود اسرائیل باید در حمله به بیروت جنوب آن تا خود بیروت را با خاک یکسان کند. حال تهدید نصرالله مبنی براینکه اگر یک موشک به مخازن گاز آمونیاک بخورد -طبق گفته آیزنکوت- این مسئله به مثابه یک بمب اتم عمل خواهد کرد.
هاآرتص افزود: در ژوئن آینده (خرداد-تیرماه) برخی در اسرائیل به جنگ سال 2006 (جنگ 33 روزه) اشاره خواهند کرد و از داستان موفقیتی سخن خواهند گفت که آرامش کنونی نتیجه آن [یعنی آن جنگ علیه لبنان] است اما «آنان یک مسئله اساسی را نادیده خواهند گرفت و آن قدرت بازدارندگی دوطرفه است. اسرائیل هم در نتیجه خسارتهایی که ممکن است بر اثر اصابت 100 هزار موشک حزبالله، ببیند، بازداشته شده است. این همان علت اصلی است که اسرائیل را از آغاز جنگی دیگر با لبنان بازداشته است.
روزنامه آمریکایی در گزارشی پیرامون اوضاع سوریه نوشت: بازپسگیری شهر حلب منجر به تقویت مواضع حکومت «بشار اسد» رییس جمهور سوریه میشود.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، روزنامهامریکایی «وال استریت ژورنال» در گزارشی پیرامون اوضاع سوریه نوشت: باز پسگیری شهر حلب منجر به تقویت مواضع حکومت «بشار اسد» رییس جمهور سوریه می شود.
به گزارش این رسانه آمریکایی، اینک نیروهای حزبالله لبنان همراه با واحد قدرتمند سپاه پاسداران ایران و هزاران مبارز ماهر شیعه از دیگر کشورهای منطقه آماده حمله مهمی به شهر حلب در شمال سوریه هستند.
بر اساس این گزارش، یک مقام ارشد حاضر در حلقه ائتلاف نظامی ایران، روسیه و حکومت سوریه در این باره گفت: «باز پسگیری شهر حلب موجب احیا مجدد قدرت حکومت اسد و کنترل بر کشور می شود، و سرنگونی حکومت اسد حال دیگر مربوط به گذشته میشود.»
این مقام ارشد همچنین برگزاری اجلاس مونیخ در هفته گذشته پیرامون امور سوریه را فرصتی برای نیروهای تحت ائتلاف ایران در تحکیم دستاوردهای اخیر دانست.
«فیلیپ اسمیث» از تحلیلگران اندیشکده واشنگتن در این باره گفت: «ایران اینک لژیون خود در انواع مختلف را در سوریه گسترش داده و سعودیها به واسطه تلاش ایرانیان از رقابت جا ماندهاند.»
این تحلیلگر آمریکایی در بخشی دیگر مدعی حضور هزاران نیروی ایرانی، متجاوز از ۸۰۰۰ هزار نیروی حزبالله لبنان و ۶۰۰۰ هزار نیروی عراقی و ۳۵۰۰ نیروی افغانستانی در لژیون ایران در سوریه شد.
وال استریت ژورنال در خاتمه نوشت: عملیات باز پسگیری حلب نشانه برجستهترین نقش ایران و نبرد نیابتی این کشور از آغاز ستیز سوریه از ۵ سال گذشته به این سو است.
خبرگزاری اسپوتنیک روسیه به نقل از روزنامه رسمی «کومسومولسکایا پراودا» اعلام کرد که بمب افکن های سوخو24 و سوخو34 روسیه برای استقبال از نیروهای عربستان و ترکیه در صورت ورود به خاک سوریه آماده اند.
این روزنامه درباره دخالت زمینی ترکیه و عربستان در سوریه بدون هماهنگی با دمشق و ارتش روسیه هشدار داد و نوشت: این اقدام عواقب بسیار وخیمی خواهد داشت.
خبرگزاری اسپوتنیک همراه با این خبر، فیلمی از پرواز بمب افکن های سوخو24 و سوخو34 روسیه منتشر کرد که به نظر می رسد این اقدام برای به نمایش گذاشتن قدرت برتر روسها دربرابر ترکیه و عربستان باشد.
عربستان و ترکیه به دنبال حمایت از تروریستها در سوریه
این روزنامه، ترکیه و عربستان را به حمایت از گروههای تروریستی متهم و خاطرنشان کرد که هدف این دو کشور از دخالت در سوریه افزایش حمایت از این گروهها و مبارزه با ارتش سوریه است نه از بین بردن تروریسم.
نبرد شدید روسیه با ترکیه وعربستان درسوریه
این روزنامه افزود: اگر ترکیه و عربستان در سوریه دخالت زمینی کنند، جنگنده های روسیه راه دیگری غیر از دفاع از کارشناسان روس حاضر (درسوریه) برای جلوگیری از مواجه شدن آنها با هر خطری، نخواهند داشت و این، نبرد شدیدی بین روسیه و نیروهای ترکیه و عربستان به وجود خواهد آورد.
ناظران معتقدند انتشار این خبر در روزنامه روسی به نوعی هشدار و تهدید علنی و آشکار برای هدف قرار دادن نیروهای عربستان و ترکیه در صورت ورود به سوریه است و بین انتشار این خبر و اینکه عربستان اعلام کرده که تاریخی برای سفر ملک سلمان به مسکو تعیین نشده است، ارتباط وجود دارد. این در حالی است که همه می دانند قرار بود این سفر در ماه مارس آینده انجام شود.
روند رو به رشد افزایش دقت و کارآیی موشک های ایران با سرعتی قابل توجه و بدون توجه به قطعنامه ها، تحریم ها و برجام ادامه دارد و در جدیدترین تحولات پیرامون این افزایش بهره وری، سردار حاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه در جریان نشست "ایران موشکی" در مشهد مقدس که روز یکشنبه برگزار شد، اعلام کرد: «موشک سجیل جدیدی که نسبت به سجیل 1 شرایط بهتری دارد و دارای هدایت پایانی مسیر است بهزودی وارد ظرفیت سپاه میشود. »
این موضوع از جنبه های مختلف حائز اهمیت و تاثیرات ویژه ای است که در ادامه این گزارش به آن اشاره خواهد شد اما به طور خلاصه می توان اشاره کرد که بحث هدایت موشک های بالستیک در مرحله پایانی یکی از فناوری های خاص محسوب شده که دقت سامانه مورد نظر را شدیدا افزایش داده و باعث می شود تا توان رزمی موشک مورد افزایش قابل توجهی یابد. موشک های بالستیک به صورت معمول دارای شعاع خطای بالایی بوده و این تغییر می تواند پتانسیل رزمی موشک های بالستیک ایرانی را ارتقاء چشمگیری دهد.
از فاتح تا عماد؛ تمام بالستیک های هدایت شونده ایرانی
ایران
پیش از این نیز به موشک های بالستیک با هدایت در مرحله آخر دسترسی داشت و
تولید انبوه آنرا کلید زده بود. یکی از این موشک ها سری فاتح 110 است که یک
موشک بالستیک کوتاه برد به حساب آمده و دقت بسیار بالایی دارد. فاتح 110
که از سوخت جامع استفاده می کند بردی در حدود 300 کیلومتر داشته و شعاع
خطای آن کمتر از 10 متر است.
تا
به امروز موشک فاتح 110 و 313 در نسل های مختلفی طراحی و پس از ساخت به
نیروهای مسلح تحویل شده اند. همچنین موشک های بالستیک ضد رادار و ضد کشتی
مثل سری هرمز و حلیچ فارس نیز بر پایه این موشک ساخته شدند. این موشک ها با
استفاده از سامانه های آشیانه یاب راداری و یا اپتیکی توان کشف هدف مورد
نظر هدایت تا لحظه برخورد دار در اختیار دارند.
اما موشک هدایت شونده بعدی ایرانی در مرحله پایانی عماد است. موشک عماد به عنوان جدیدترین موشک بالستیک ایرانی از سوخت مایع بهره برده و بردی در حدود 1700 کیلومتر دارد. وجود بالک هایی بر روی سر جنگی این موشک بالستیک باعث شد تا بسیاری از کارشناسان دفاعی اعلام کنند که سر جنگی این موشک ایرانی توان هدایت در مرحله اخر را داشته و از دقت بسیار بالایی برخوردار است.
یوزی
رابین از کارشناسان برجسته دفاع موشکی رژیم صهیونیستی در این باره می
گوید: "ایرانی ها توان نصب بالک ها روی موشکهای بالستیک را داشته و می
توانند با استفاده از قابلیت، دقت موشک های خود را شدیدا افزایش داده و
موشکی با برد 2000 کیلومتر با توان حمله دقیق داشته باشند. "
مدیر اسبق برنامه دفاع موشکی اسراییل اینگونه ادامه می دهد: ایران نیازی به سلاح هسته ای ندارد. آنها (ایران) می توانند با این موشک های 2000 کیلومتری که دقت بالایی پیدا کرده اند کشورهایی مثل اسراییل و حتی مصر را فلج کنند. اگر عاقلانه اهدافی را مثل نیروگاه ها انتخاب کرده و آنها را هدف قرار بدهند، پس بدون نیاز به سلاح هسته ای می توانند کشوری را فلج کنند."
و حالا فرمانده نیروی هوافضای سپاه از تحویل نسل جدیدی از موشک های بالستیک سجیل با سرجنگی قابل هدایت در مرحله پایانی به سپاه خبر داده است.
موشک 2 هزار کیلومتری ایرانی دقیق تر می شود
موشک
سجیل در نیمه دوم دهه 1380 خورشیدی معرفی شده و برخی آنرا برترین موشک
بالستیک ایرانی می دانند. گواه این مدعا اعتراف کارشناسان خود دشمن در نبود
مشابه خارجی برای سجیل است. سجیل اولین موشک دوربرد سوخت جامد ایران و به
احتمال بسیار بالا خط شکن موشک های ایرانی در جهت محو اسرائیل از روی نقشه
(در صورت نیاز به استفاده از عامل نظامی) خواهد بود. این به دلیل سامانه
پرتاب متحرک با قابلیت حمل موشک آماده پرتاب است.
این موشک به
دلیل استفاده از سوخت جامد به سرعت و ظرف چند دقیقه آماده پرتاب شده و پس
از شلیک نیز پرتابگر آن به سرعت محل را ترک می کند. این ویژگی باعث کاهش
احتمال نابودی موشک قبل از پرتاب می شود. همچنین به دلیل شتاب بسیار بالای
سجیل امکان ردگیری آن برای دشمن در فازهای اولیه پرتاب بسیار کم و عملآً
شانس دشمن برای انهدام سجیل در طی پرواز ناچیز است. برد سجیل نیز 2000
کیلومتر عنوان و تاکنون در دو نمونه سجیل 1 و 2 معرفی شده که خود نشانگر
تلاش صنایع مربوطه برای بهسازی آن است.
این
موشک از نوع دو مرحله ای بوده که پس از اتمام سوخت مرحله اول، این بخش از
موشک جدا شده و مرحله دم روشن می شود. با اینکار بخشی از جرم بدنه که خالی
شده و باز اضافه محسوب می شود از موشک جدا شده و به افزایش برد کمک می کند.
سجیل جزو موشکهای از مجموعه موشک های بالستیک کشور است که با خروج از جو و طی مسیر در چنین ارتفاعی به داخل جو بازگشته و با سرعت حدود 10 تا 12 ماخ(حدود3400 تا 4080 متر بر ثانیه) به سوی هدف سرازیر می شود که انهدام آنرا برای تمام سامانه های دفاع هوایی موجود ناممکن کرده است.
این نکته نشانگر پیشرفت فناوری موشکی کشور در رسیدن به چنین دستاورد مهمی است. همچنین فناوری سوخت جامد مرکب که در این موشک استفاده شده علاوه بر ویژگی های رانشی مطلوب، عمر انبارداری بالایی را نیز برای این موشک به دنبال دارد.
موشک 23 هزار کیلوگرمی سجیل، طولی در حدود 17 متر، 1.25 متر قطر و سر جنگی به جرم 500 کیلوگرم از نوع جدا شونده دارد. این موشک در زمان 835 ثانیه(13 دقیقه و 55 ثاینه) به بیشینه برد خود می رسد. سامانه های هدفگیری ناوبری و هدایت سجیل دقت بسیار بالایی را برای آن به ارمغان آورده اند که برای این موشک ارزش عملیاتی زیادی را ایجاد کرده است.
تنوع بالا؛ ویژگی منحصربفرد کلاهک موشک های ایرانی
نگاهی
به فناوریهای موجود در کلاهکهای جنگی موشکهای بالستیک جهان نشان میدهد
در برخی از آنها که رسیدن به دقت بالا مهم است از سامانههای هدایت و
ناوبری خاصی در مراحل میانی و نهایی پرواز استفاده میشود. به عنوان مثال
در موشکهای دوربرد از سامانههایی مانند ناوبری جهانی یا ستارهای در فاز
میانی و از سامانههای راداری در فاز نهایی برخورد به هدف (مانند موشک
پرشینگ-2 آمریکا و DF-21 چین) استفاده میشود.
از نظر ظاهری، اولین انواع سرجنگیهای شهاب، مخروطی ساده بودند که بعدها با دو نوع دیگر، تنوع یافتند. نوعی که در اینجا آن را «سه مخروطی» مینامیم با دو بخش مخروطی که اولی زاویه بیشتری دارد شروع شده و به واسطه یک حجم استوانه ای با طول قابل توجه به بخش مخروطی سوم میرسد. این ترکیب به نظر میرسد امروزه معمولترین ترکیب هندسه ظاهری کلاهکهای جنگی موشکهای بالستیک کشور است زیرا علاوه بر خانواده شهاب، در موشکهای قیام و سجیل-1 و 2 و عاشورا و قدر-1 و قدرF و موشک جدید قدرH نیز دیده میشود.
دقت
در تصاویر منتشره نشان میدهد سرجنگی موشکهای قدر و سجیل در نمونه های
اولیه، مشابه موشک قیام هستند که با افزوده شدن یک سطح مخروطی واسط به بدنه
بزرگتر این موشکها متصل شدهاند. در واقع باید این بخش واسط در بالا قطری
مشابه موشک قیام و در پائین قطری مشابه قدر و سجیل داشته باشد. بنا بر این
بخش اصلی سرجنگی موشکهای کشور میتواند مشترک باشد که ضمن صرفه اقتصادی
بیشتر، انعطافپذیری عملیاتی بالاتری نیز ایجاد می کند و اکنون با عملیاتی
شدن نمونه هایی از کلاهک های جدید که قابلیت هدایت در مرحله پایانی را
دارد، می توان گمانه زنی کرد که مدل جدید یعنی کلاهک "عماد"، کارآیی و توان
خود را برای نصب روی انواع موشک های دیگر همچون سجیل را کسب کرده است.
تجریه موفق موشک بالستیک فاتح-110 با توجه به بهرهمندی از بالکهای کنترلی روی سرجنگی، نشان می دهد به خاطر انکه این موشک تا انتهای مسیر قابل هدایت و راهبری (کنترل) است، احتمال مورد اصابت قرار گرفتن این سرجنگی که سرعتی بالا دارد توسط سامانههای ضدموشکی دشمن بسیار اندک است خصوصاً در صورتی که چندین فروند از این موشک همزمان در محدوده عملکرد سامانههای فوق باشند کار انهدام آنها توسط دشمن دشوارتر نیز میشود.
اما
اضافه شدن سر جنگی جدید و با قابلیت هدایت در مرحله پایانی می تواند
عملکرد موشک های بالستیک ایرانی را شدیدا بهبود بخشد. احتمالا با توجه به
آزمایش سر جنگی هدایت شونده در موشک عماد و نصب بالک های هدایتگر روی آن،
مدلی شبیه این سر جنگی جدید بر روی موشک سجیل نصب خواهد شد.
با توجه به اینکه کارشناسان، دقت این گونه از موشک های بالستیک مجهز به سر جنگی هدایت شونده در مرحله پایانی در بردهایی نزدیک به 2 هزار کیلومتر را برای هدف قراردادن اهداف استراتژیک مثل نیروگاه ها و یا پایگاه های هوایی کافی می دانند، با مسلح شدن موشک سجیل نسل جدید به سر جنگی هدایت پذیر در مرحله پایانی، نیرومندترین موشک ایرانی دقت تخریب و مرگباری بسیار بیشتری را کسب خواهد کرد و هدف اصابت را نیز بیش از پیش در ترس و واهمه فرو می برد.
به گزارش عمارنامه؛ مسعود میرکاظمی، وزیر اسبق نفت در رابطه با کاهش چشمگیر قیمت نفت و سهم وزارت نفت در این روند گفت: متأسفانه در 2.5 سال اخیر دیپلماسی ضعیف دولت باعث شده است تا قیمت نفت کاهش پیدا کند، البته این اتفاق قبلا نیز در دوره اصلاحات صورت گرفته بود.
عملکرد وزارت نفت با عملکرد عربستان تفاوتی ندارد
وی ادامه داد: در دوره اصلاحات هم کارشناسان اعلام کرده بودند که وزیر وقت نفت وقتی به اجلاس اوپک میرود از کاهش تولید حمایت کند، اما زمانی که زنگنه به این اجلاس رفته بودند از افزایش تولید حمایت کرده بود، لذا همین موضوع باعث کاهش شدید قیمت نفت شد و در واقع با این اتفاق ما در آمدهای زیادی را از دست دادیم.
وی تأکید کرد: مجددا این اتفاق هم اکنون نیز رخ داده ، به طوری که اگر روزی برسد که بتوان این موضوعات را باز کرد، نکات بسیاری در آن نهفته است که باید بازگو شود.
میرکاظمی بیان داشت: چنان چه الان به مصاحبهها، رفتارها و عملکرد وزارت نفت دقت کنید متوجه خواهید شد که این رفتارها با عملکرد عربستان هیچ تفاوتی ندارد. چرا باید وقتی وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران وارد وین میشود در ابتدا به ملاقات وزیر نفت عربستان برود؟ این عمل خودش یک پیام دارد.
رفتار مشکوک زنگنه در دیدارهای نفتی
نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: بعد از آن هم در مصاحبه مطرح میکنند که ما نظرمان با عربستان مشترک است و هیچ اختلاف نظری نداریم، قطعا این روال مناسبی نیست در حالی که باید توجه داشت که کشورهای دیگر هم مانند ونزوئلا و عراق نگاهشان به دیدگاه وزیر جمهوری اسلامی ایران است.
وی اضافه کرد: یک موضوع دیگر در رابطه با درخواست جلسه اضطراری است، باید این اتفاق صورت می گرفت و رئیس جمهور ما با رئیس جمهور کشورهای دیگر صحبت میکردند، در کل میتوان گفت که حرکتهای زیادی میشد صورت بگیرد تا جلوی کاهش قیمت نفت گرفته شود اما متأسفانه تا به حال عملکرد مناسبی صورت نگرفته و همین موضوع باعث شد تا ما شاهد این کاهش قیمت نفت هستیم.
چه دلیلی دارد افزایش تولید را در بوق و کرنا کنند و با این عمل موجبات کاهش قیمت نفت را فراهم آورند؟
رئیس اسبق کمیسیون انرژی بیان داشت: علاوه بر موارد ذکر شده رفتارهای دیگری نیز باعث تشدید کاهش قیمت نفت شده است، به طور مثال بدون ملاحظه اعلام میکنند که به میزان 500 هزار بشکه تولید را افزایش میدهند.
وی ادامه داد: این اعلام در حالی صورت میگیرد که مجلس در این مورد تذکر داده بود که این چنین موضوعاتی را مطرح نکنید اما ما مرتبا شاهد هستیم که بیان میکنند فرمان 500 هزار بشکه صادر شد. میتوان صادرات را افزایش داد اما بدون هیاهو و سر و صدا.
میرکاظمی تصریح کرد: هر بار که چنین عملکردهایی از مسئولین سرزده است ما شاهد روند کاهشی قیمت نفت بودهایم و همین باعث شده تا درآمدهای زیادی را از دست بدهیم، به گونه ای که اگر قیمت متوسط نفت را 100 دلار در نظر بگیریم، وقتی از این رقم به 20 دلار میرسد در حقیقت روزی 70 تا 80 دلار در هر بشکه را دولت از دست خواهد داد.
عملکردهای نادرست در رابطه با نفت پیش از هر چیز گریبان خود دولت را گرفته است
وی اظهار داشت: اگر این مبلغ را در میزان صادرات نفت خام و همچنین میعانات گازی که تقریبا معادل نفت و حدود 300 هزار بشکه صادرات است و همچنین در میزان فرآوردههای نفتی ضرب کنیم، متوجه خواهیم شد که چه درآمدی را کشور با این کاهش قیمت از دست خواهد داد.
وی با بیان این مطلب که این کاهش قیمت نفت لطمه بسیار زیادی را به دولت یازدهم زده است گفت: دولت میتوانست این درآمدها را داشته باشد اما متأسفانه این کاهش قیمت پیامدهای زیادی برای خود او داشته به طور مثال می توان گفت که باعث اتفاقاتی از جمله کاهش سهم صندوق توسعه ملی شده است.
میرکاظمی ادامه داد: مقروض شدن دولت و برداشت آن از ذخایر بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی از دیگر پیامدهای کاهش قیمت میتواند باشد، از طرفی نیز مجبور میشود تا مالیات را نیز برای برخی از بخشها افزایش دهد.
دولت با هجمه به کار جهادی که در دولت قبل صورت گرفت، پای دلالان را به واردات بنزین باز کرد
وی در پاسخ به این که دلیل هجمه به تولید بنزین داخلی چه بودگفت: متأسفانه موضوع واردات بنزین را با یک دروغ شروع کردند و بیان داشتند که بنزین پتروشیمی، بنزینی سرطانزاست و با این دروغ هجمه بزرگی را به یک کار جهادی وارد کردند که در دولت گذشته صورت گرفته و باعث رسوایی آمریکا هم شده بود.
وی در ادامه توضیح داد: اوباما و وزیر امور خارجه آمریکا بارها این ادعا را کرده بودند که با موضوع بنزین ایران را پای میز مذاکره میآوریم که علی رغم ادعاهای خود موفق به این کار نشدند و این عقده در دل آنها ماند تا این که در این دولت، برخی از افراد دولتی دوباره این موضوع را مجددا مطرح کردند تا باعث خوشحالی آمریکا شوند. از طرف دیگر باب واردات را برای یک سری دلال باز کردند تا این دلالان بتوانند بنزین را وارد کنند.
ادعاهای دولت در کمیسیونهای تخصصی رد شده و همگی بیان داشتند موضوع کاملا سیاسی بوده است
وزیر اسبق نفت عنوان کرد: در این رابطه چند نکته قابل تأمل است و آن این که کمیسیونهای تخصصی مجلس نیز این ادعای دولت را رد کردند، در حقیقت هم کمیسیون اصل 90، هم کمیسیون انرژی و هم کمیسیون بهداشت این موضوع را رد کرده و بیان داشتند که این ادعا از اساس رد است و در حقیقت موضوع کاملا سیاسی بوده است.
وی در ادامه گفت: پتروشیمیها ریفورمیت تولید میکردند و ریفورمیت پتروشیمیها از بنزین پالایشگاههای بهینه نشده به مراتب از کیفیت بهتری برخودار است. نکته جالب تر نیز این است که این ریفورمیتها اصلا به تهران نمیآمده و در مناطق جنوبی به عنوان اکتانساز مصرف میشدند.
وی تصریح کرد: متأسفانه با یک سری اطلاعات غلط، دروغ و جهت دار و سیاسی تلاش داشتند تا هم این کار جهادی را زیر سؤال ببرند و هم مدعی شوند که تحریم باعث این چنین مشکلاتی شده است و این گونه بود که زمینه خوشحالی آمریکا را نیز فراهم کردند.
توزیع بنزین های مشکوک!
این نماینده مردم تهران در مجلس بیان داشت: متأسفانه دلالهای بنزین در 2.5 سال گذشته بنزینهایی را وارد کشور کرده اند که نه تنها یورو 4 نیست، بلکه طبق گزارشات به دست آمده حتی توزیع برخی از این بنزینها در 10، 20 سال گذشته ممنوع بوده است.
وی افزود: البته تحقیق و تفحص این موضوع در نوبت مجلس است و عده ای از نمایندگان تحقیق و تفحص آن را امضا کردند و در نوبت صحن است تا تصویب شود و دقیقا بررسی شود که چه کسانی و با چه قیمتی این بنزین را وارد کردهاند و چه ارتباطی با وزارت نفت و دولت یازدهم دارند. اما متأسفانه هنوز در نوبت است تا در صحن مجلس مطرح شود.
ریفورمیت از پتروشیمیها میگیرند اما صدایش را در نمی آورند!
وی تأکید کرد: در حقیقت واردات در حال انجام است و علی رغم آن، شنیدهها حاکی از این است که در یک سال گذشته ریفورمیت را از همان پتروشیمیها تحویل میگیرند اما آن را علنی نمیکنند و صدایش را درنمی آورند.
میرکاظمی ادامه داد: بنابراین قطعا ادعایشان از لحاظ فنی قابل دفاع نبود و تمام متخصصین نیز این موضوع را میدانستند. اما وقتی چنین ادعایی را در جامعه مطرح میکنند که این بنزین سرطانزاست و آن هیاهو را برپا میکنند، و رسانههای زنجیرهای خودشان نیز پشت این قضییه قرار میگیرند این فکر در جامعه تزریق میشود.
وی در پایان خاطرنشان کرد: امیدواریم که در این رابطه تحقیق و تفحص لازم در مجلس صورت بگیرد تا ما بتوانیم اطلاعات دقیق را در اختیار مردم قرار بدهیم
به گزارش عمارنامه؛ هم
اکنون کاملا آشکار شده که تصمیم روسیه مبنی بر حضور مستقیم نظامی در سوریه
که اوایل سپتامبر گذشته اتخاذ شد، تاثیر بسزایی بر موازنه قوای طرف های
درگیر در سوریه داشته و می توان این اقدام مسکو را به تصمیم «حزب الله»
لبنان جهت حضور در کنار ارتش و نیروهای مسلح سوریه در عرصه مبارزه با
تروریسم تکفیری در این کشور شمرد.
این
گزارش ضمن بررسی جدیدترین وضعیت حاکم بر جبهه های عملیاتی سوریه، وضعیت
کنونی آنها را با وضعیت پیش از ورود روسیه به میدان مقایسه می کند.
اما
پیش از ورود به بحث اصلی لازم است، به وضعیت ارتش و نیروهای مسلح سوریه پس
از مرور 5 سال از بحران این کشور داشته باشیم. هنگامی که بحران سوریه در
15 مارس 2011 میلادی کلید زده شد، کمتر تحلیلگر و کارشناس امور سیاسی و
منطقه ای پیش بینی می کردند که ارتش سوریه چنین مقاومتی را از خود نشان
دهد.
بسیاری
از گزارش های دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی کشورهای غربی و عربی متفق
القول بودند که ارتش و نیروهای مسلح سوریه پس از 4 ماه انسجام و قدرت خود
را از دست داده و با فروپاشی دستگاه نظامی این کشور باید شاهد سرنگونی نظام
در سوریه باشیم.
آنچه
مانع این رخداد و استمرار حضور ارتش سوریه در میدان های نبرد و تداوم
مبارزه آن با تروریسم و به دست آمدن پیروزی های بزرگ شد، را می توان در
موارد زیر ملاحظه کرد:
- اتخاذ تاکتیک های میدانی متناسب با شرایط خاص حاکم بر هریک از جبهه های عملیاتی
- وجود برنامه ریزی های دقیق و منسجم عملیاتی و نظامی
- وجود شناخت و آگاهی دقیق از وضعیت جبهه های عملیاتی و جدیدترین تحولات رخداده بر میدان
- هماهنگی عملیاتی بین نیروهای نظامی (هوایی – زمینی) ارتش
- حاکمیت فرهنگ از خودگذشتگی و فداکاری در راه وطن
- متمرکز بودن حول محور نظام
- وجود درک و آگاهی کامل از ماهیت حقیقی و واقعی بحران سوریه
- حاکمیت فرهنگ بسیجی پس از تشکیل نیروهای داوطلب مردمی که با پیوستن به ارتش سوریه موجبات بالا رفتن روحیه و معنویات ارتش سوریه شد
-
حمایت همه جانبه مردمی و رسمی از ارتش و نیروهای مسلح، در این خصوص مردم
سوریه در طول بحران این کشور هیچ گاه ارتش و نیروهای مسلح این کشور را جدا و
بیگانه از خویش نیافته و در تمام لحظه ها و ماموریت ها حامی و مدافع آنها
بوده اند.
گرد
آمدن عوامل فوق الذکر موجب شد تا دستگاه نظامی سوریه در طول 5 سال بحران
بین المللی تحمیل شده بر این کشور لحظه ای از مبارزه با گروه های تروریستی
غافل نماند و در این بین طبیعی است که طی این مدت به دلیل روند فرسایشی
حاکم بر بحران شاهد شکست ها، عقب نشینی ها و ناکامی هایی از این نیروها در
برخی جبهه های عملیاتی باشیم.
اگر
ترکیه و حمایت های همه جانبه آنکارا از گروه های تروریستی و باز گذاشتن
مرزهای این کشور به روی این گروه ها را مهمترین عامل تاثیر گذار بر فرسایشی
شدن بحران سوریه و حفظ قدرت و توان مبارزاتی این گروه ها تلقی کنیم، ورود
نظامی روسیه به عرصه میدانی سوریه را باید مهمترین عامل تاثیر گذار در
پروسه مبارزه با گروه های تروریستی در سوریه به شمار آورد.
جبهه
عملیاتی حلب به اتفاق صاحبنظران و کارشناسان امور نظامی و راهبردی مهمترین
جبهه عملیاتی سوریه شمرده می شود، به گونه ای که کوچکترین تغییر و تحول رخ
داده بر معادلات میدانی حاکم بر آن، بحران سوریه را در تمام ابعاد آن تحت
تاثیر خود قرار خواهد داد.
ارتش
و نیروهای مسلح سوریه با درک این حساسیت، بخش اعظم عملیات نظامی خود را در
این جبهه متمرکز کردند و ضمن پیشروی چشمگیر در محورهای مختلف عملیاتی ریف
حلب، از جمله ریف جنوبی، ریف شرقی و ریف شمالی مناطق مهمی را آزاد کردند،
به گونه ای که در این راستا شاهد آزادسازی فرودگاه نظامی «کویرس» در ریف
شرقی و شکست محاصره شهرک های نبل و الزهراء در ریف شمالی حلب بودیم.
در
ریف شمالی حلب، ارتش و نیروهای مسلح سوریه علاوه بر آزادسازی نبل و
الزهراء که تحولی راهبردی در این محور شمرده می شود، شهرک مایر و رتیان را
نیز آزاد کردند تا ابتکار عمل در این میدان را در دست گیرند.
در
این راستا ارتش سوریه با کمک نیروی هوایی روسیه ریف شمالی حلب را به
محاصره خود درآورده و راه های اصلی امداد و کمک رسانی گروه های تروریستی
مستقر در شرق شهر حلب به مرزهای ترکیه را قطع کند.
به این ترتیب هم
اکنون یگان های ارتش سوریه در 15 کیلومتری شهر مرزی اعزاز، به عنوان
مهمترین دژ گروه های تروریستی در ریف شمالی حلب، 20 کیلومتری گذرگاه مرزی
«باب السلامه» بین سوریه و ترکیه و 10 کیلومتری فرودگاه نظامی «منگ» قرار
دارند.
عملیات
نظامی موفق ارتش سوریه و نیروی هوایی روسیه در ریف حلب از دهم نوامبر
گذشته با شکست محاصره فرودگاه نظامی «کویرس» در ریف شرقی حلب آغاز شد که
توسط گروه تروریستی تکفیری داعش محاصره شده بود.
شهر حلب
راهنمای نقشه: رنگ صورتی مناطق تحت کنترل ارتش سوریه و مناطق سبز مناطق تحت تصرف گروه های مسلح
براساس
جدیدترین گزارش های میدانی رسیده از شهر حلب و بنابر اذعان مطبوعات غربی
از جمله آمریکایی گروه های مسلحی که هم اکنون در شرق شهر حلب مستقر هستند و
کوی های شرقی آن را در تصرف دارند، وضعیت بسیاری سخت و دشواری را سپری می
کنند، به گونه ای که ضمن فرو رفتن در لاک دفاعی، هرگونه عملیات نظامی و
میدانی آنها در چارچوب حفظ موجودیت و بقای این گروه ها قابل ارزیابی است.
بسته
شدن راه های ارتباطی و قطع کمک های امدادی و لجستیکی و نظامی از ترکیه به
این گروه ها مهمترین دلیل وضعیتی است که گروه های مسلح مستقر در شرق حلب به
آن دچار شده اند.
این
درحالی است که گزارش ها تاکید می کند، مهمترین هدف ارتش سوریه در شهر حلب
آزادسازی کوی های شرقی این شهر از سیطره گروه های مسلح و پاکسازی آنها از
حضور و فعالیت این گروه هاست و تحقق این امر برای گروه های مسلح و حامیان
منطقه ای و بین المللی آنها فاجعه ای جبران ناپذیر است.
چون به دست گرفتن کنترل شهر حلب توسط ارتش سوریه به معنای محاصره شدن گروه های مسلح تروریستی از سمت شمال و جنوب و شرق است.
ریف جنوبی حلب
در محور عملیاتی ریف جنوبی حلب، نیروهای ارتش سوریه با همکاری رزمندگان حزب الله و بهره گیری از پوشش هوایی جنگنده های روسی مناطق
و شهرک ها و روستاهای متعددی از جمله شهرک «الحاضر» را در این محور آزاد
کنند و هم اکنون تنها 10 کیلومتر با بزرگراه بین المللی حلب – دمشق فاصله
دارند.
اهمیت
آزادسازی شهرک الحاضر در این امر نهفته است که این شهرک مهمترین دژ گروه
های مسلح تروریستی از جمله «جبهه النصره» در ریف جنوبی حلب شمرده می شد.
ریف شمالی لاذقیه
بیست
و چهارم ژانویه گذشته نیروهای ارتش سوریه موفق شدند، ضمن باز پس گیری شهرک
های راهبردی «الربیعه» و «الروضه»، در ریف شمالی لاذقیه، مواضع خود را در
این شهرک ها مستحکم کنند.
آزادسازی
این دو شهرک به معنای سقوط آخرین مواضع و پایگاه های گروه مسلح تروریستی
بود که عمدتا گروه های تکفیری بودند و عناصر آنها را چچنی ها تشکیل می
دادند.
در
ادامه عملیات نظامی ارتش سوریه در جبهه عملیاتی ریف شمالی لاذقیه این
نیروها دوازدهم ژانویه گذشته شهرک راهبردی «سلمی» را نیز آزاد کردند که
مهمترین پایگاه گروه های مسلح در استان لاذقیه و به طور مشخص منطقه «جبل
الاکراد» شمرده می شود.
گروه
های تروریستی تکفیری مورد حمایت ترکیه از ژوئیه 2012 میلادی این شهرک را
به تصرف خود درآورده بودند و پیروزی های به دست آمده ارتش سوریه در این
جبهه، ریف لاذقیه را در آستانه پاکسازی کامل از لوث گروه های تروریستی قرار
داده است.
درعا
ارتش
و نیروهای مسلح سوریه در جبهه عملیاتی جنوب این کشور و به طور مشخص در
استان درعا، موفق شد، شهر «عتمان» در نزدیکی بزرگراه بین المللی دمشق –
درعا را آزاد کند.
اهمیت آزادسازی این شهر و در دست گرفتن کنترل بزرگراه بین المللی دمشق – درعا و تامین امنیت آن توسط نیروهای سوری در این است که این
بزرگراه مهمترین و اصلی ترین خط امداد و کمک رسانی ارتش سوریه از دمشق به
مواضع نظامی و تجمعات نیروهای مسلح این کشور در شهر درعا و از آنجا سرتاسر
استان درعا شمرده می شود.
این درحالی است که باید توجه داشت، شهرک
«عتمان»، در ریف شمالی درعا، دروازه ورود به شهر درعا تلقی می شود و
آزادسازی و پاکسازی آن توسط ارتش سوریه به معنای سیطره این نیروها بر بخش
اعظم بزرگراه بین المللی دمشق – درعا است،
به گونه ای که در این منطقه گروه های مسلح تروریستی تنها در دو شهر داعل و
ابطع حضور و فعالیت دارند و مابقی ریف شمالی درعا در کنترل ارتش سوریه
است.
جدیدترین تحول میدانی رخ داده در ریف شمالی درعا آزادسازی شهر راهبردی «الشیخ مسکین» است که
در کنار شهرک آزاد شده عتمان و شهر ابطع که همچنان در تصرف گروه های
تروریستی است، حلقه ارتباطی ریف های شمالی و شرقی و غربی حوران تلقی می شود
و تمام کمک های امدادی و نظامی و لجستیکی از مسیر این سه شهر عبور می کنند
و با آزادسازی دو شهر از این سه شهر در عمل راه های امداد و کمک رسانی
گروه های مسلح تروریستی در استان درعا قطع شده است.
با توجه به آنچه گذشت، بدیهی است، مهمترین هدف ارتش سوریه در استان درعا آزادسازی شهرک ابطع خواهد بود که به معنای تامین امنیت هرچه بیشتر شهر «ازرع» در ریف شمالی درعا خواهد بود که درحال حاضر پر جمعیت ترین منطقه در استان درعاست.
همچنین
با آزادسازی ابطع ارتش سوریه امکان تامین امنیت مقر لشکر پنجم خود و
پیشروی بیش از پیش به سمت مرزهای اردن و در دست گرفتن کنترل مرزها در جنوب
سوریه را خواهد داشت.
ریف شمالی حمص
نیروهای
ارتش سوریه در جدیدترین عملیات نظامی خود در ریف شمالی حمص موفق شدند، به
سمت شهرک «کیسین»، در نزدیکی شهر «رستن» در ریف شمالی حمص پیشروی کنند و به
این ترتیب جاده موسوم به «الغجر» که این منطقه را به «حوله» در ریف شمالی
غربی حمص متصل می کند، به
روی گروه های مسلح تروریستی قطع کنند که گامی جدید در راستای تنگ کردن
حلقه محاصره گروه های تروریستی در ریف شمالی حمص به شمار می آید.
در
حالی که در شهر حمص، ارتش سوریه موفق شد، در واپسین روزهای سال میلادی
گذشته پس از دستیابی به توافق با گروه های مسلح و خروج صدها عنصر مسلح از
کوی «الوعر» کنترل کامل شهر حمص را در دست گیرد.
کنترل
کامل شهر حمص توسط ارتش سوریه و سقوط آخرین پایگاه تروریست ها در این شهر
ضربه بزرگی برای گروه های تروریستی مسلح سوری شمرده می شد،
چون معارضان سوری شهر حمص را پایتخت «انقلاب» مورد ادعای خویش عنوان می
کردند و خروج آنها از کوی الوعر و تسلیم آن به ارتش سوریه پس از عملیات
نظامی دقیق و هماهنگ شده بین ارتش سوریه و نیروی هوایی روسیه صورت گرفت.